یولیان و والریان بازیکنان نوک حمله و دفاع تیمشان هستند و درعین‌حال دو دوست که از همان دوران کودکی باهم بوده‌اند. طوری که اگر ازنظر قیافه هم به یکدیگر شبیه بودند، می‌شد گفت دوقلو هستند.

ماجرای “پیروزی پردردسر” از مجموعه پسران پاطلایی از جایی شروع می‌شود که آن‌ها بعد از این که توپ والریان را از خانه بر می دارند با دوچرخه به سمت پارک می روند.

توپ والریان یک توپ فوتبال مارک دربی استار و ساخت آلمان بود. سفید و ساده. والریان آن را روز تولدش هدیه گرفته بود. او عاشق توپش بود و خیلی از آن مراقبت می‌کرد. بعد از هر تمرین آن را تمیز می‌کرد و با روغن مخصوصی دستمال می‌کشید.

والریان می‌گفت وقتی این کار را می‌کند دیگر آب توی توپ نمی‌رود. آن‌ها همیشه با همین توپ بازی می‌کردند. آن روز هم آن‌ها تازه به زمین فوتبال رسیده بودند که جیم، رونی و کوین را دیدند. آن‌ها همکلاسی‌های قلدرشان بودند و برای تیم مقابل یعنی ای ام اس بازی می‌کردند. اصلی‌ترین رقیب آن‌ها در لیگ نوجوانان.

خب معلوم است وقتی سه قلدر که خیلی هم اهل دعوا و شلوغ کردن هستند بیایند چه می‌شود. همه‌چیز از یک بگو مگو شروع و درنهایت به دعوا ختم شد. کوین از فرصت استفاده کرد، توپ والریان را برداشت و پا به فرار گذاشت. دو دوست او را دنبال کردند و هنگامی‌که می‌خواستند توپ را از او بگیرند، کوین چاقویش را گذاشت روی توپ و گفت اگر جلو بیایند آن را پاره می‌کند.

والریان و یولیان مانده بودند که چه کنند؟! درواقع این آغاز ماجرای تازه‌ایی برای این دو دوست بود.

فوتبال ورزش پرطرفداری است و کمتر کسی پیدا می‌شود که به این بازی علاقه نداشته باشد. مخصوصاً کودکان و نوجوانان. درواقع بیشتر طرفداران فوتبال را می‌شود در بین همین نوجوانان یافت. نوجوانانی که سرشار از انرژی حرکتی است و جنب‌وجوش را دوست دارند و بهترین جایی که می‌توانند آن را تخلیه کند همان زمین فوتبال است.

فوتبال یک ویژگی بزرگی هم دارد و آن قوانینش است. قوانینی که باعث می‌شود هرکس هر جور که دلش بخواهد آن را بازی نکند. بازیکنان می‌توانند در میدان بازی همچون یک جنگاور پیش بروند، حمله کنند، دفاع کنند و با شیوه‌های خاصی تکنیکی و تاکتیکی حریف را شکست دهند اما این اجازه را ندارند که قوانین را به هم بزنند یا به دیگران آسیب برسانند.
نویسنده این مجموعه مخصوصاً دراین داستان از همین منظر به ماجرا نگاه کرده است. آن دعوایی که در پارک اتفاق می‌افتد و بعد هم ربوده شدن توپ در راستای بیان همین مفهوم است. این‌که به‌جای جنگ‌ودعوا باید هنر و توانایی‌های خود را در زمین فوتبال به نمایش بگذارند.

نویسنده در کتاب پیروزی پردردسر  سعی کرده همان هیجانی که در یک بازی فوتبال بین دو تیم وجود دارد در کتاب پیاده کند. این کار را هم اول با آوردن ماجراهای متعدد و تعلیق‌های که در داستان هست انجام داد. اولین تعلیق هم‌جایی است که دو دوست می‌خواهند از روی کانال بپرند. بعد هم دعوای تو پارک، ماجرای توپ والریان و تماشای بازی فوتبال و …